دیــــگــــری مــرا میــــسوزانــــد و منـــــه احمـــ✌ــق ،سیگـــ☠ـــار را..
دوستت داشتم ...يادت هست ؟ ...گفتم دوستت دارم ...و تو گفتي كوچكي براي دوست داشتن ....رفتم تا بزرگ شوم ...اما انقدر بزرگ شدم كه يادم رفت دوستت داشتم گفت : مي خوام یه يادگاري بنويسم تا هميشه برات بمونه ... گفتم : كجا؟ گفت : رو قلبت ... گفتم : مي توني؟ گفت : آره زياد سخت نيست ... گفتم : بنويس تا براي هميشه بمونه ... يه خنجر برداشت ... گفتم : اين چيه؟ گفت : هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس . ساكت شدم ... گفتم:بنويس ديگه چرا معطلي ؟ خنجر رو برداشت و با قسوت تيز اون نوشت : دوستت دارم ديوونه !!! اون رفته خيلي وقته ... كجا ؟ نمي دونم . اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده ... خدايا عشقم بر گرده .
نظرات شما عزیزان: