دیــــگــــری مــرا میــــسوزانــــد و منـــــه احمـــ✌ــق ،سیگـــ☠ـــار را..
. لباس هایم که تنگ می شد . خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند . . . . دلم پر است!پر از یک بغض مبهم و چند قطره اشک و شاید هم پر از سکوت نگاهی که هیچ نگفتن را دوست دارد . نگاهی که رو ایینه هم سنگینی میکنه . دلم پر است اخر پر از بغضی که در گلو تر می شود و با این حال و هوادوست دارم بالا بیارمت بغض پیر! دلیلی برای اشک ریختن ندارم ،چون تو مرا بی دلیل تنها گذاشتی و هیچ با خود فکر نکردی که بعد از تو چگونه تنها شدم . . . . . تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یادم نمیاد… . . روی قبرم بنویسید مسافر بوده است، بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است، بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست، او در این معبر پر حادثه عابر بوده است… . سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند . . بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟ . . . . کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . . . .
نظرات شما عزیزان:
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !
هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست . . .
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟